مسئولیت مشکلات خود را میپذیریم و مشاهده میکنیم که در قبال راهحلهای خود نیز به همین اندازه مسئول هستیم .
برخی از ما که کاملاً عادت کردهایم مسئولیت های شخصی خود را بر دوش دیگران بیندازیم ، شاید در بهبودی نیز چنین رفتاری داشته باشیم . به سرعت متوجه میشویم این کار مؤثر نیست.
مسئولیت زندگی و بهبودی خود را میپذیرم.
برای من که حتی مسئولیت مصرفم هم نمیتوانستم بپذیرم ، مسئولیت امروز برایم دشوار است است
اما با شروع خدمت در برنامه اصل مسئولیت را تمرین کردم ، آن را به محل کار بردم و سپس در خانه
با تمرین روزانه همراه با پذیرفتن توانستم لااقل خود و اطرافیانم را همانگونه که هستند بپذیرم
هر اتفاق بدی درزندگی من می افتاد گردن دیگران می انداختم و هرگز مسئولیت اشتباه خودرانمی پذیرفتم ولی با کارکردقدمها فهمیدم هرکاری که من انجام میدهم مسئولیت آن کار را می پذیرم چون من انجام دادم این اصول روحانی مسئو لیت راتمرین می کنم.
انجمن معتادان گمنام به من فرصت داد. تا تمرین کنم مسولیت پذیر باشم
این اصل روحانی را من در. انجمن تمرین کردم تا فرصت داشته باشم در. بیرون از انجمن انجام دهم
انجمن معتادان گمنام سخاوتمندانه به من کمک تا تجربه کنم و فرصت اشتباه به من داد تا مسولیت پذیری را تمرین کنم
مسولیت فقط یک کلمه هست زمانیکه انرا رفتار میکنم مفهوم واقعی هویدا میشود اینکه کارهای شخصی روزانه ام را خودم انجام دهم و بها ندهم چون من
پاک شدم خانواده باید همه کار برایم انجام دهند و تلاشم باشد چه در عرصه انجمن چه خانواده خدمت کنم ...
تنها چیزی که با زمان مصرف قابل مقایسه است، میزان مسولیت پذیری من است. انجام مسولیت ها، معیار بلوغ امروز من با رفتارهای زمان مصرف میباشد.
اصل مسئولیت به من یاد میدهد که قبل انجام کاری درست فکر کنم یا اگر میخواهم قول بدهم به آن پایبند باشم . در گذشته رفتارهایم بیمارگونه بود و حس مسئولیت پذیری
در من وجود نداشت. امروزه بابت هر کاری که میخواهم به عهده بگیرم قبلش کامل فکر میکنم ، مشورت میگیرم و بعد مسئولیت آن را میپذیرم . مسئولیت مرا در برابر افکار معتادگونه
مقاوم میکند و جلوی بیماریم را تا حد زیادی میگیرد. بشرط آن که مسئولیتم را درست و به موقع انجام بدهم.
مصرف مواد مخدر اصل مسئولیت و مسئولیت پذیری را در زندگی من ازبین برده بود و در مقطعی از زمان که قطع مصرف کردم و به عضویت انجمن معتادان گمنام در آمدم این اصل روحانی مفهوم خود را در زندگی انجمنی من پیدا کرد و این را فهمیدم که من مسئول بیماریم نبودم ولی امروز مسئول بهبودی ام هستم و امروزه مسئولیت تمام کارها و اعمالم را میپذیرم و در راستای اصل مسئولیت در حال حاضر من شش گروه مسئولیت را برای خودم تعریف کرده ام و نام آن را شش ضلعی مسئولیت نام گذاری کرده ام . ظلع اول آن مسئولیت در برابر خودم است و حکایت از آن دارد که در برابر جسم و روح و روان خودم وظیفه دارم از نظر خوراک و پوشاک و بهداشت جسمی و بهداشت روانی . ظلع دوم آن نیز مسئولیت کاری میباشد و جدی بودن و کوشا بودن و درست انجام دادن کار از ارکان این مسئولیت بشمار میرود . ظلع سوم از مسئولیتها به مسئولیت خانوادگی من بر میگردد و در رابطه با تک تک اعضای خانواده مسئولیت داشته و باید نقش منطقی و درست خود را در این رابطه ایفا کنم . و ظلع چهارم شش ظلعی مسئولیت به مسئولیتهای اجتماعی اختصاص پیدا میکند بدین ترتیب که من امروز در برابر اجتماع اطرافم یعنی حدودا به شعاع فامیل درجه یک و دو و سه خود و همکاران و همسایگان که به نوعی با آنها در تعامل میباشم مسئو لیت های خاصی دارم و باید نسبت به آنها بی تفاوت نباشم مانند شرکت در مراسمهای مختلف و حاضر بودن در صحنه و ازاین قبیل فعالیتها .ضلع بعدی مسئولیت انجمنی میباشد که بسیار جدی و حائز اهمیت است و من در این مهم باید پاک باشم و با اصول انجمن معتادان گمنام سفر بهبودی را ادامه دهم و به بلوغ روحانی برسم و در رابطه با این مسئو لیت بزرگ به مواردی چون شرکت در جلسه ، مشارکت سازنده و حامل پیام عشق و امید ، توجه به امنیت جلسه و قدم و سنت و مفاهیم و . . .اشاره کنم . در نهایت در ظلع ششم شش ضلعی مسئولیت باید به مسئولیت در برابر خداوند اشاره کنم که امروز در راستای این مسئولیت باید بگم که من شکر گزار خدای عاشق و مهربانم هستم و نمود شکر گزاری من در قالب کمک به همدردان مخصوصا دوستان تازه وارد میباشد . در نهایت از خداوند عاجزانه تقاضا دارم که در راستای انجام مسئو لیتهایم مرا یاری کند که انجام درست این مسئولیتها عین بهبودی برای من است .
مسئولیت ، بر عهده ما می باشد ، مسئولیتی که در دوران اعتیاد فعال احساس آن یا در ما بسیار کمرنگ بود ، یا اصل نداشتیم ، مسئولیت در قبال خود ، خانواده ، جامعه ، محیط کار و .... با ورد به انجمن و شناخت بیماری خود و کارکرد قدم ها و صد البته خدمت در انجمن معتادان گمنام ، مسئولیت پذیری را رور به روز بیشتر و بیشتر تجربه کردیم ، تا اینکه تبدیل به انسانهای مسئولیت پذیری در اجتماع شدیم و این راه ادامه خواهد داشت .