در NA ما راهی را برای زندگی تجربه می کنیم که هر روز با اصول روحانی سر و کار داریم ، راهی که در آن مسائل عادی و خارق العاده به یکدیگر می رسند . وقتی که ما چگونگی دقیق خطاهای مان را نزد خداوندی که خود درک می کنیم اقرار نماییم ، اقرارمان معنی بیشتری پیدا می کند .
خداوندی که من درک کرده ام بزرگترین تکیه گاه من در مسیر بهبودی و زندگیم بوده و باور من این است که خداوند درگیرقدم پنج من هست و هر چه که خواست او باشد بر زبان
آورده و اقرارخواهم کرد و از او میخواهم که بازهم کمکم کند تا از تمایل و شهامتی که درقدم چهار پیدا کردم در قدم پنج نیز استفاده کنم تا تمام چیزهایی که صادقانه نوشته ام
در نزد او اقرار کنم و چیزی را ازقلم نیندازم .
من از کودکی به دلیل تربیت نادرست و باورهای غلط خیابانی همیشه با اقرار کردن مشکل داشتم و آنرا خود فروشی و آدم فروشی میدانستم ولی باور امروزم این است که اولین
قدم برای رسیدن به آگاهی و رشد روحانی اقرار صادقانه است در قدم یک و دو به این باور رسیدیم که نیروی مافوق میتواند به ما کمک کند در قدم سوم تصمیم گرفتیم اراده وزندگیمان
به خداوند بسپاریم را و در قدم چهارم ترازنامه هایمان را با کمک خداوند نوشتیم و در قدم پنج از او میخواهیم که درکنارمان باشد و قدرت و شهامت و تمایل بدهد تا اقراری صادقانه و
کامل انجام دهیم.
سعی میکنم دنبال نقش خودم باشم مشکلاتم را دو چندان نکنم دنبال چگونگی خطاهایم با اصول برنامه باشم اقرار به خداوند به من شهامت و حرکت میدهد امروز با تغییر باورها و درک درست از خداوند و اعتماد میکنم ...
خداوندی که مهربان و عاشق و از من قدرتمندتر است
و قرار است به من کمک کند و مرا رها کند و به من آزادی دهد و قرار نیست مرا مجازات کند بلکه قرار است در زندگی من باشد و راه را به من نشان دهد
با دعا کردن قبل از شروع قدم 5
با توجه و تمرکز روی اصولی چون شهامت . ایمان. اعتماد . صداقت باخود و با دیگران . پذیرش . فروتنی.
در واقع در هر شرایطی که من توجه خودم را معطوف به اصول روحانی مورد نیاز اون شرایط کنم خداوند و یا نیروی برتر نهفته در اصول روحانی را درگیر تصمیم خود کرده ام
بیشتر سعی من و تمرکزم روی سهم خودم است ، مطمئنا اگر من سهم خود را کامل انجام دهم قطعا نیروی برتری که خود درک کرده ام کار خود را به درستی انجام میدهد
معمولا من بیشتر در جهت تمایل ، حفظ و توسعه آن دعا میکنم و خواهان کمک هستم
با درک وجودش در زندگی ام ، و اقرار صادقانه به اشتباهات گذشته و درخواست کمک از او می توانم ، از تمام وجود پیوندی درونی و قلبی با او برقرار کنم و بیشتر در زندگی او را احساس کنم و در تمام امور زندگی از او کمک و یاری طلب نمایم.
با سلام....
یکی از مهمترین پیامی که چهار قدم قبلی به من میدهد اینستکه من مسئول بیماریم نیستم فقط مسئولیت بیماریم را به عهده میگیرم.
در قدم یک تسلیم شدم و دیدم دیگر مجبور به مصرف نیستم یعنی معنی پرهیز را فهمیدم ، قدم دو متوجه شدم چقدر باورهای پوسیده دارم ، قدم سوم به کمک خداوند پا بر روی آنطرف ترسها گذاشتم ، قدم چهارم از نقش دیگران عبور کردم و متوجه نقش خودم شدم.
تسلیم ، تمایل ، فروتنی ، مشورت ، رها کردن و سپردن ، نگاه به نقش خود کمک کردند وارد قدم پنجم شوم و به چگونگی دقیق خطاها و اینکه منشاء این خطاها از کجایی افکارم بیرون میاید بیشتر دقت کنم.