چگونگی اقرار ما نزد خداوندی که خود درک می کنیم ، بستگی به مشخصات درک ما از او دارد . بعضی به غیر از اقرار نزد خود و شخص دیگری می کنند ، بطور جداگانه و رسمی نیز نزد خداوند خود می کنند ، از خداوند جهت حضور در آن مکان دعوت می کنند . شیوه دیگری برای کار کرد این قسمت ، راهنمای ما می تواند در این روند به ما کمک کند . هر شیوه ای که اتخاذ کنیم ، اشکالی نداد ، به شرطی که آگاه باشیم اقرار ما نزد خداوند نیز صورت می گیرد .
در قدم سوم تصمیم گرفتم که اراده و زندگیم را به مراقبت خداوند بسپارم و لازمه این تصمیم کارکرد بقیه قدم ها است و اینکه من تنها با صداقت و تمایل قدم ها را کار می کنم و
نتیجه را بهخداوند می سپارم . اقرار به خداوند در قدم پنجم به خاطر این نیست که او نمی داند من چه کار کرده ام بلکه به معنی دست بر داشتن از خود محوری و اعلام عجز و
کمک خواهی ازنیروی برتر است.
من در قدم 5 با باز نگه داشتن دریچه افکارم از تکرار اشتباهات و خطا های گذشته جلو گیری می کنم و این با درد کشیدن ناشی از اقرار است . کارکرد قدم 5 یکی از اقدام و عمل هایی است که
در راستای قدم سوم انجام می دهم .
تصمیم گیری اقدام و عمل نیاز دارد و من شواهد عینی در برنامه داشتم یعنی کسانیکه در برنامه دوازده قدم کار کردنند و به ازادی و رهایی رسیدنند و این شواهد به من شهامت میدهد که تصمیماتم را به عمل در اورم قدم 5 اگر قرار است بسپارم باید بدون قید و شرط باشد و اعتماد کنم و اقرار صادقانه ...
تصمیم میگیرم به اصول برنامه پایبند باشم و به یک نفر اطمینان کنم
و خود را در چهارچوب قدم ها قرار دهم و به ان عمل کنم
با توانایی که در قدم اول ، سلامت عقل در قدم دوم تصمیم گرفتم که زندگی و ارداه ام را به مراقبت یک نیروی برتر بسپارم ، که با در دست داشتن این سه اصل وارد قدم چهارم شدم ، و اصل تصمیم گیری و سپردن را در قدم پنجم به نمایش گذاشتم ، به این صورت که تصمیم گرفتم این قدم را کار کنم و گمنامی شخصی را به مراقبت نیروی برتر بسپارم
وقتی در قدم سوم به خداوندی که خود درک کرده ام ایمان دارم و می دانم که در همه حال در زندگی من وجود دارد و مرا همراهی می کند و مراقب من است ، در قدم پنجم نیز به راحتی می توانم ،با اقرار به اشتباه و گناه ،نزد او از خودش یاری بخواهم تا مرا کمک کند. و این ارتباط مستمر من با نیروی برترم (خداوند ) را نشان می دهد.
با سلام....
یعنی همان قدم سوم را در این قدم بکار گیرم.
در قدم سوم رها کردن و سپردن به خداوند باعث شد درگیر کله ام نباشم در این قدم هم با اقرار به خداوند از گیر کله ام آزاد میشوم.
در قدم سوم سپردن و دنبال نتیجه نبودن گر چه همراه با درد و نارضایتی بود ولی در نهایت آرامش و رهایی بهمراه داشت در این قدم هم اقرار میکنم ، درد میکشم ولی حتما آرامش و رهایی بهمزاه خواهد داشت.
در این قدم هم تصمیم میگیرم با اقرار و پذیرفتن الگوهای رفتاری ناسالم بپذیرم که این الگوها متعلق به من هستند و باید رهایشان کنم تا کمی قابل قبول ، و سازنده باشم.