یکی از منافعی که کارکرد قدم پنج برای ما دارد افزایش حس خویشتن پذیری در ما است . ما بطور واضح تشخیص می دهیم که امروز چگونه انسانی هستیم و خود را بی هیچ بهانه ای می پذیریم .
خویشتن پذیری به معنای واقعی شامل پذیرش کمبودهای مان نیز می باشد . اینکه باور داشته باشیم که دیگر جایی برای رشد نداریم ، خویشتن پذیری نیست ، بلکه انکار است .
یکی از علت هایی که من احساس راحتی می کنم گفتن مشکلات است که باعث می شود بفهمم که این اتفاق فقط برای من نیافتاده و برای دیگران هم افتاده است .
وقتی صادقانه به گذشته و خطاهایم نگاه کردم ، دیدم من نقشی در تعدادی از آنها نداشتم و یا اینکه با فهمیدن علت تعدادی از خطاها دیگر خودم را محکوم نمی کنم.
کمترین کارکرد قدم 5 برای من اینه که با گفتن رازها و خطلا هایم به راهنما باعث می شود تخلیه روحی شوم و آرام شوم . دوم اینکه من دیگه کمتر تکرار اشتباه میکنم .
وقتی اقرار کردم مقصر هستم و پذیرفتم که کسانی که یک عمر مقصر می دانستم ، تقصیر کار نبوده اند ، کم کم فروتنی را تجربه کردم ، با گذشت و بخشیدن دیگران و بخشیده شدن از طرف آنها و دعا و اقرار نزد خداوند ، خویشتن پذیری را تمرین کردم .
با بکارگیری اصل پذیرش ، بصورتی که پذیرفتن تمامیت جوانب رفتارهای بیمارگونه
وقتی که خود و اعتیادم را به همان گونه که هست و کاملا جستجوگرانه در برابر خود ، خداوند و یک انسان دیگر بازگو میکنم محصول قدم پنجم را برداشت میکنم
وقتى من روى خودم كار مى كنم و چكونگى خطا هاى خودم را مى شناسم خيشتن پذيريم را پرورش مى دهم و خود به خود با كار كردن در فراينده بهبوديم فروتنى در من افزايش پيدا مى كند و رابطه ام با روحانيت و معنويت در درون خودم بيشتر مى شود