تالار گفتگوی معتادان گمنام منطقه یک ایران

نسخه‌ی کامل: اصل تحمل عواطف خود
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
از ابزاری که در اختیار داریم ، استفاده میکنیم و توانایی تحمل عواطف خود را به دست میآوریم.

برخی از ما میگوییم : « عواطف خود را تحمل کنم ؟ ». « حتماً شوخی میکنید ! » در دوران مصرف ، هرگز به خود این فرصت را ندادیم که روش تحمل آنها را یاد بگیریم . تصور میکردیم نباید احساسات خود را تحمل کنیم، بلکه باید آنها را تخدیر کنیم . مشکل این بود که  "درمان" عواطف غیر قابل تحمل از طریق مصرف مواد ، ما را از بین میبرد. در این هنگام به معتادان گمنام آمدیم، شروع به کارکرد قدمهای دوازدهگانه کردیم و در نتیجه به تدریج از لحاظ عاطفی رشد کردیم.    

بسیاری از ما آرامش عاطفی را درست از همان آغاز به دست آوردیم . از تظاهر به اینکه اعتیاد و زندگی ما تحت کنترل است ، خسته شدیم؛ در واقع وقتی سرانجام اقرار کردیم که کنترلی بر آنها نداریم ، احساس خوبی پیدا کردیم . پس از مشارکت کردن ترازنامه خود با راهنما ، به تدریج احساس کردیم نباید انکار کنیم چه کسی هستیم یا برای پذیرفته شدن چه احساسی داریم . وقتی جبران خسارت را به اتمام رساندیم ، میدانستیم نباید از احساس گناه رنج ببریم ؛ خود به تنهایی میتوانستیم آن را تحمل کنیم و این احساس ما را از بین نمیبرد . هر چه بیشتر برنامه NA را انجام دادیم ، نسبت به زندگی همان طور که برای ما پیش میآمد ، احساس بهتری پیدا کردیم .

احساسات خود را انکار نمیکنم . صداقت و تسلیم را در زندگی همان طور که هست ، به کار میبندم . از ابزار این برنامه برای تحمل عواطف خود استفاده میکنم.
میترسیدم عواطفم مرا وادار به انجام کاری کند یا باعث لغزش و یا مرگم شود، اما اینطور نشد. وقتی فهمیدم این یک ترس خودمحورانه است، آنها را تحمل کردم.
باکارکردقدم من درجه تحمل خودرابالابرده ام ودرهرکاری که به من مربوط نمیشود دخالت نمی کنم تاموردقضاوت قرارنگیرم وهراتفاقی که برای من می افتدبا مشورت درصد تحمل خودرابالامیبرم
امروز عواطف خود را سرکوب نمی کنم . سعی می کنم آن را به هر شکلی نشان دهم . عواطف مخرب را با مشارکت کردن کمرنگ می کنم و عواطف خوب را نیز با دیگران تقسیم می کنم .
با دو اصل صداقت و تسلیم می توانم در مسیر بهبودی عواطف خود را شناسایی و تحمل کنم.
این اصل یکی از اساسی ترین اصول است که ما را به موفقیت میرساند یعنی تحمل کردن ...تحمل عواطف به طور مثال اگر دلتنگم و باعث بروز شتابزدگی در من کند یعنی من دچار مشکل شده ام وقتی این فرم از عاطفه را تحمل میکنم توفیق ان اینست که اول دست اویزی درست نکردم و دوم با یک مشکل عاطفی کنار امدم ...
نظر شخصی من : اینکه به تنهایی بتوانم عواطف و احساسات خودم را تحمل کنم غیر ممکن است . من هیچ وقت نتوانستم این کار را بکنم . من یا آنها را سرکوب کردم و یا به طور

 نا آگاهانه و ناشیانه آنها را بروز دادم که باعث خسارت به خودم و دیگران شده . من با کارکرد قدم چهارم و مشورت با راهنما و دعا و مراقبه میتوانم عواطف خود را تحمل کنم در 

غیر این صورت این کار غیر ممکن خواهد بود.