تالار گفتگوی معتادان گمنام منطقه یک ایران

نسخه‌ی کامل: اصل صداقت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
با پیشرفت در دوران بهبودی رفته رفته درباره موضوعاتی که احتمالا در دوران مصرف ما را آزار نمی داد ، صداقت پیدا می کنیم .

بسیاری از ما با ظرفیت بسیار محدودی برای دستیابی به صداقت به اینجا می آییم .

اما وقتی قدم های دوازده گانه را انجام می دهیم ، متوجه تغییر تدریجی زندگی خود می شویم . دیگر از دسترنج دیگران سوء استفاده نمی کنیم . می توانیم نسبت به صداقت نویافته خود احساس خوبی داشته باشیم .
درک امروز من از صداقت این است که هر چقدر. صداقت داشته باشم کمک بیشتری دریافت میکنم و روبرو شدن با مسایل مثل سابق پیچیده نیست تازه میفهمم که صداقت باعث آرامش من میشود و دیگر نگران نیستم
كلمه صداقت براى معنانداشت چون فكرميكردم اگرراست بگوى موردسواستفاده قرارميگيرم ولى باشروع كاركرد قدم باورهاى من تغير كردم من ياد گرفتم اگرمى خواهم درست زندگى كنم حتمن صادق بايد باشم صداقت اصل روحانى برنامه انجمن معتادان هست ومن هميشه درتمام امورزندگيم درحال تمرين صداقت هستم وازخداوندكمك ميگيرم تافرد قابل قبول براى خود وخانواده وجامعه باشم فقط براى امروز صداقت راتمرين ميكنم تاخوب زندگى كنم
برای من بهترین طریق صداقت در روبرو شدن با زندگی همینطور که هست بروز پیدا میکنه. زمانی زندگی رو باب میلم میخواستم اما صادقانه باید بگم در خیلی از مواقع، زندگی انطور نیست که من میخواهم... لازمه پذیرفتن زندگی در مرحله نخست آن، نگاه صادقانه به این واقعیت میباشد که همیشه همه چیز انطور نیست که من میخواهم.
بهترین راه صداقت داشتن این است که انکار نکنیم . اگر اشتباهی مرتکب میشویم مسئولیت آن را بپذیریم و به اقرار کنیم و نه مجبور به اعتراف شویم. صداقت یعنی هر فکری که از سرم میگذرد 

آن را به مشارکت بگذارم . روشن بینی و تمرین آن در زندگی مرا به صداقت داشتن تشویق میکند . اینکه اصول روحانی را در هفته تمرین کنم
من بعد از قطع مصرف وقتی برای اولین بار در زندگی متوجه شدم مجبور نیستم دروغ بگم اولین ازادی واقعی را از نظر روحی تجربه کردم و دیدم که صداقت چه حال خوبی به من میده و ترسهایم را کم میکنه و دیگر مجبور نیستم نقش بازی کنم و......
ناصادقی دروغ مرا به سمت درد و بدبختی انزوا میکشد صداقت با خود پذیرفتم من بیماری اعتیاد دارم من مشکل دارم و این درک کردن هر چه قوی شود میتوانم خودم را تافته جدا بافته نبینم من هم انسانم با تمام نواقص و حسن ها پس برای اینکه به مشکل گذشته دچار نشوم صداقت پیشه میکنم مسیرهای درست را از خودم به خاطر ناصادقی نمیبندم صداقت به من کمک میکنه درونم را خانه تکانی کنم و هر چیزی گه باعث شده درد بکشم و در پس افکارم تاریکی های وجودم رشد کرده را بیرون بیاورم به یک نفر اعتماد کنم و بینم و ثمره این باشد چیزی که نور بهش بخوره از میان میره و من به ارامش گمشده دست پیدا میکنم ....
پذیرفتن خود و زندگی خود ، با تمام جزئیات نشانه صداقت است
تلاش و پشتکار و داشتن یک هدف مشخص و در راستای آن عمل کردن ، خود معنی داشتن صداقت است
صداقت با راستگویی متفاوت است ، صداقت یعنی صادقانه عمل کردن ، نه صادقانه حرف زدن
صداقت در لغت یعنی راستی .
اما مفهوم این کلمه برای ما بیشتر تداعی میشود در واقع صداقت یعنی افکار و کردار و گفتار ما یکی باشد برای رسیدن به خیر . در واقع منظور این است که راستی برای درستی باشد یعنی در جهت خیر باشد صداقت همیشه برای ما آرامش و تعادل می آورد ما اگر با صداقت زندگی کنیم از خیلی از رنجها و دغدغه ها رهایی می یابیم
با تمرین اصول روحانی که از برداشتن قدم های دوازده گانه معتادان گمنام آموختم ، رفته رفته صداقت و روشن بینی در خود به وضوح مشاهده کردم و دیگر با ناصداقتی و نا صادقی مشکل داشتم ، چرا که اگر هر موقع به هر دلیلی ناصادقی نمی کنم ، آرامش ام بهم می خوره و باعث حال بدی من می شود ، در نتیجه سعی می کنم اصل صداقت را همیشه در داخل و خارج از انجمن تمرین و تکرار کنم و جزع باورهای من در برنامه است .