تالار گفتگوی معتادان گمنام منطقه یک ایران

نسخه‌ی کامل: اصل تعادل
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
دستیابی به تعادل در بهبودی قدری شبیه نشستن با یک ترازو و تودهای شن است . هدف این است که در هر کفه ترازو مقدار مساوی از شن داشته باشیم و به تعادل وزن دست یابیم.

تعادل را در زندگی خود جستجو میکنم . امروز ، از دیگران میخواهم تجربه خود در دستیابی به این تعادل را با من در میان بگذارند.
تعادل برای من جز غیر ممکنترین کارهاست ، اما با بدست داشتن اصل روشن بینی میتوان به آن درسترسی پیدا کرد
با گرفتن ترازنامه روزانه ، با واقع بینانه به مسائل نگاه کردن ، مشورت کردن ، میتوان آرام آرام به تعادل رسید .شکرگذاز برنامه معتادان گمنام هستم
بارها و بارها در بهبودی دچار اشفتگی و پراکندگی ذهن خواهم شد و این به معنی عدم تعادل نیست. برای من معیار تعدل یعنی مدت زمانی که به این مسائل رسیدگی میکنم و دوباره وضع روحی و روانی خودم را سروسامان میدهم. هرچه زمان کمتری برای رسیدن به حال طبیعی صرف شود، یعنی من به تعادل نزدیکتر شده ام.
من هنوز هم تعادل ندارم و خیلی زمانها انتخابی عمل میکنم
تعادل یعنی به اندازه مساوی ودرست من هنوزدرخیلی ازکارهایم به تعادل نرسیدم باشرکت منطم درجلاسات ومشو رت با راهنما واستفاده ازتجربه دیگران می توانم به اصل روحانی تعادل برسم
افراط و تفریط جزو بیماری اعتیاد من بوده و با مصرف بیش از حد انها در من نهادینه شده حال پذیرفتم مشکل دارم و باید برای حال خوبم یکسری کارها انجام دهم تا ان تعادل و تناسب در من هویدا شود برای به تعادل رسیدن جلسه مشورت اعتماد به نیروی برتر دعا کردن سپردن به خداوندی که خود درک کردن و فروتنانه و عاجزانه زندگی کردن ....
نقطه مقابل تعادل افراط و تفریط است .  من حتی در کارهای مثبت هم تعادل ندارم . مثلا خیلی کمک میکنم به طوری که از زندگی خودم میمانم.  خیلی خدمت میگیرم ، 

شبها تا دیر وقت مطالعه میکنم ، زیاد کار میکنم ، و....

کلا منه معتاد چیزی به اسم تعادل در زندگیم معنا نداره مگر تعادل را سرتیتر بهبودیم قرار بدهم.
تعادل را با کارکرد و اجرا گذاشتن قدم ها در زندگی می توان به مرور به دست آورد ، وقتی اصول معتادان گمنام را رعایت کنم می توانم تا حدودی در تعادل باشم .