ما از اینکه خداوندی مهربان از اراده و زندگی مان مراقبت می کند و از راههای مختلف به ما نشان می دهد که در راه درستی قرار داریم احساس آسایش می نماییم . ما به حقیقت و ذات افکار و ایده های قدیمی خود پی برده ایم و حال تمایل داریم که از آن ها دست برداریم و اجازه دهیم زندگی مان تغییر کند .
همان طور که من در قدم یک اقرار کردم که نمیتوانم و درخواست کمک کردم و به نوعی تسلیم برنامه شدم تا برنامه به من کمک کند در قدم سوم هم من تسلیم خواست و اراده
خداوند میشوم تا او به من کمک کند. من همیشه دوست دارم که خواست و اراده خودم جاری باشد و تمرین تسلیم در قدم سوم به من یاد میدهد که مطیع خواست
خداوند باشم و نجنگم.
تسلیم قدم یکم نه فقط در قدم سه ، بلکه در تمام مراحل زندگی و بهبودیم به من کمک میکند ، تسلیم قدم اول بود که فرصتی ایجاد کرد که بتوانم در قدم دوم یک نیروی برتر را درک کنم و در قدم سوم بتوانم به توانایی های او اعتماد کنم .
من هرگاه كارى راخودم بامبل واراده شخصى خود انجام دادم درست انجام نشوده ولى هركارى را پس از اقدام وعمل به اراده خداوندمهربان كه هميشه نيروى برتر من بوده ودر تمامى مراحل زندگى من حضور داشته سپردم وثمره كاخود را به بهترين وجه ممكن ديده ام
تسلیمی که من از قدم یک به همراه خود اوردام اینجا متقاعد کرد که در سپردن سود بیشتری عاید خواهد شد تسلیم قدم یک مرادر گونه اي رشد وپویای واعتماد دراین قدم سوم سوق داد وبعد از رهای از دست افکار خود پناه به نیروی برتر قرار داد تسلیم قدم یک وامیدواری قدم در پذیرش تصمیم به سپردن را در من تقویت کرد
زمانی که پذیرفتم بیمارم و ناتوان باید مثل آن رفتار. وعمل کنم
زمانی که مریض هستم و به دکتر میروم دستور نمیدهم دکتر. برای من ۲تا آمپول بنویس بلکه عاجزانه رفتار میکنم و گوش میدهم
تسلیم قدم یک به من یاد داد بدانم من درمانی به غیر از خداوند ندارم
تسلیم قدم ۱نجنگیدن.قدم ۳نجنگیدن با خواست خدا.ناتوانی=ضعفها.
با تسلیم در قدم یکم در برابر اعتیاد ،با تسلیم در برابر خواست و اراده خداوند در قدم سوم راحت تر کنار آمده ام . و در برابر آن پافشاری نمی کنم ، کمتر خودمحوری می کنم و مشورت می گیریم . و از خداوند به خاطر خواست و اراده اش در زندگی ام سپاسگزاری می کنم .
با سلام....
تسلیم قدم یک اجبار به رفتارهای ناهنجار و بیمارگونه را از من گرفت ، تسلیم قدم یک انکار نمیشود را از من گرفت و کمک کرد تا برای مشکلاتم کمک بگیرم و راههای جدیدی برای حل مشکلاتم پیدا کنم.
اما امروز مدتی ست نمیتوانم تسلیم قدم یک را برای رها کردن و واگذاری و پذیرفتن زندگی همینطور که هست استفاده کنم.
امروز با اندکی میدانم و کلی نمیدانم زندگی میکنم و این مسئله سپردن بهدخواست و اراده خداوند را برایم مشکل کرده.
باید از خودم تراز بگیرم و افکارم را که پر شده از نگرانی با راهنمایم در میان بگذارم ترسهایم را مطرح کنم و به تسلیم برسیم و اراده را به خداوند بسپارم.