امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قدم دوم 2: آيا اعتقاد داشتم كه ميتوانم مصرفم را كنترل كنم؟ چند مثال در مورد تجربه خو
#1
2_قدم دوم : آيا اعتقاد داشتم كه ميتوانم مصرفم را كنترل كنم؟ چند مثال در مورد تجربه خود با كنترل كردن و

چگونگي ناموفق بودنتان بزنيد؟ 
پاسخ
#2
با سلام....
اعتقاد به کنترل کردن هر چیزی از زمان مصرف با مواد شروع شد و هنوز گاهی اتفاق میافتد.امروز هر وقت به حوضه ایی ورود میکنم چه ارزشی چه ضد ارزشی افراطی عمل میکنم.

مثلا من گاهی با این فکر که هر موقع خواستم میتوانم بحث را تمام کنم بحث رو شروع میکنم بعد آخرش با دلخوری یکی از ما بحث تمام میشود.از همان لحظه که فکر میکنم چیزی را میتوانم کنترل کنم حق انتخابم را از دست میدهم چون بخاطر نتیجه دلخواه هر کاری میکنم.
این سوال فقط راجب بخش روانی کنترل در اعتقادات و انتخابهایمان است یعنی چرا یه اعتقاد پوسیده و ناکارآمد را بارها تکرار میکنم و هر دفعه فکر میکنم که ایندفعه جواب میدهد سوال میخواهد خطاهایکه در زندگی تکرار میکنیم را پیدا کنیم و ببینیم چرا از یک اشتباه تجربه کسب نمیکنیم؟؟در واقع ما بخاطر استدلال هایمان و تصورات باطلمان از یک موضوع بارها و بارها چوب میخوریم.
مثلا میخواهم NAایی خوبی باسم از کارم غافل میشوم یا میخوام به فرزندم تجربه بدم تهش به درگیری ختم میشود و گندش را در میاورم.
سوال میخواهد نداشتن سلامت عقل را برایمان توجیه کند.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان