امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قدم اول سوال 19 : من دقیقا در برابر چه چیزی عاجزم ؟
#1
به عنوان یک معتاد برخوردمان با کلمه عجز متفاوت است . بعضی از ما تشخیص می دهیم که واژه ای پیدا نمی شود که به این دقت و سادگی ما را توصیف کند ، و به عجز خود با احساس راحتی و آرامش اعتراف می کنیم . بعضی در مقابل این واژه واکنش نشان می دهند و آن را با ضعف ربط می دهند و عقیده دارند که این نشانگر نوعی نقص شخصیتی است . درک مفهوم عجز و این که اقرار به آن تا چه حد برای بهبودی ما ضروری است کمک می کند تا از احساسات منفی که ممکن است در مورد مفهوم این واژه داشته باشیم ، رها شویم.
وقتی نیروی محرک ما در زندگی خارج از کنترل مان باشد ، عاجز هستیم .
پاسخ
#2
عاجزیعنی ناتوان عجزیعنی خواستن ونتوانستن یعنی برخلاف ارزش هاوباورهارفتارکردن امروزه دربرابرنواقص اخلاقیم خشمم عصبانیتم بدهنی پرخوری دارو وهرچیزی چیزی که هم ازدرون وهم ازبیرون باعث بهم ریختکی واشفتگی درمن وزندگیم بشه ومنوازلحاظ روحانی وروانی جسمی ومعنوی بهم بریزه من دربرابرش عاجزم
پاسخ
#3
زمانیکه بیماری م ستولی شود در برابر هر چیزیکه نیاز به عملکرد دارد .در بربر دیدن واقعیتها .هر جایی ترس در میان باشد در مقابل افکار گفتار اعمال چه بیرون انجمن چه داخل .عوج بیمار اعتیاد مصرف مواد بود ولی در قطع مصرف بیماری پنهان است ولی با رفتارهای معتاد گونه نمایان میشود
در حقیقت بیماری جایزه بگیر است ریشه خودخواهی و زیاده خواهی .
اگر میخواهیم بیماری ما را پا در نیاورد باید دنبال بهبودی بود ارتباط با راهنما مشارکت ساده و صادقانه ارزشش بیشتر از مشارکت زیبا و کتابی است ...
پاسخ
#4
سلام.من درباره افکار مخرب .رفتارهای ناشایست و تمام چیزهایی که من را راستای بهبودی دور میکند عاجز هستم امروز در مقابل چیزهایی ارزش و افکار من را زیر سوال ببرد عاجزم.رفتارهای معتادگونه و هر چیزی که بیماری اعتیاد من را تشدید کند عاجزم.در برابر بی ثباتی عاجز هستم .هر جا که احساسات منفی من خود نمایی میکند من عاجز هستم در کل در هر جا که من را از اصول روحانی انجمن دور کند عاجز هستم .وسعی در اقرار آن میکنم تا رها یابم.
پاسخ
#5
عاجز بودن یعنی نتوانستن. حتی خواستن ولی نتوانستن.یعنی برخلاف میل و اراده کار را انجام دادن.من در مقابل مواد مخدر و هر چیزی که مرا یادآور ان و همچنین روزهای مصرف بیاندازد عاجزم.من در مقابل خشم و رفتارهای بعد ان عاجزم
پاسخ
#6
بعلت عدم آموزشهای صحیح و بیماری اعتیاد ، در برخورد با موضوعات زندگیم ، تقریبا در برابر همه چیز عاجزم
کلا فقط در حال زندگی کردن هستم ، اما امید به بهبود شرایط با کاربرد اصول روحانی دارم
پاسخ
#7
اگاهی ازاین موضوع که وقتی افکارم طریق خاصی رو دنبال میکنه دارم تو دردسر میوفتم یعنی عجز. بکارگیری سه اصل ضروری کمک میکنه تا مسیر فکرم رو، قبل ازاینکه تبدیل به وسوسه بشه تغییر بدم. اگه وسوسه بشم کار سخت میشه و اگر به مرحله اجبار برسه دیگه ازدست خودم کاری ساخته نیست.
پاسخ
#8
امروزمن درمقابل ارتباط با همکارهای خودعاجزم یاخیلی خودمانی میشوم درحدزیاد ووقتی متوجه میشوم که ازنظرکاری موردسواستفاده قرار میگیرم ویاانقدرخشن میشوم که همه ازم دور میشوند هنوز درحدافراط وتفریط گیرکردم هرکه هرمشگلی داردمن برایشان حل می کنم انقدر پیگیرمشگل انها میشوم که خودانها نمیشوند وبعد تبدیل به توقوع درانها میشود که وظیفه من هست که کارانهاراانجام بدهم ووقتی به این باورمیرسم که توقع ایجادکردم یکدفه کارهاراروی زمین میگذارم وانوقت خودم موردسرزنش قرارمیگیرم نمیدانم که چه وقت باتعادل رفتارکنم این بزرگترین عجزمن هست دعا کنیدتا به تعادل برسم
پاسخ
#9
من در مقابل هرچیزی که از توان و قدرت من خارج باشه ، عاجزم
، و باید از توان و قدرت نیروی برترم کمک بگیرم تا بتوانم از آنها عبور کنم
پاسخ
#10
هر احساسی که من را از نقطه تسلیم خارج کنه من در برابر اون عاجزم تا زمانی که من تسلیم باشم با آزادی خاطر بیشتری میتونم در مسیر بهبودی قرار بگیرم
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان