اصل ایمان

[Admin1]

تا زمانی که ایمان را حفظ میکنیم و آن را احیا میکنیم ، به قدرت نامحدودی که از طریق دعای روزانه و تسلیم حاصل شده، چنگ میزنیم.

بر اساس ایمان پاک شدیم . اقرار کردیم که اعتیاد از ما بسیار قدرتمندتر است و به تنهایی از تلاش برای جنگیدن با آن دست کشیدیم . این نبرد را به نیرویی برتر از خود واگذار کردیم و این نیرو ما را پاک گردانید.

ایمان موجب پاکی من شد و ایمان من را پاک نگاه میدارد. امروز، ایمان خود به نیروی برتر را حفظ میکنم. تسلیم خود را تجدید میکنم و برای آگاهی و قدرت دعا میکنم.

[رضا]

ایمان نیرویی است که برایم لازم و ضروری است من به برنامه و اصول ایمان دارد و این باعث میشود وقتی در مسیر بهبودی زمین میخورم و یا دچار سختی میشوم دور نشوم به من کمک میکند بلند شوم و به مسیر ادامه دهم

[Niko_a]

زمانیکه چیزی را رد نکنم نگرشم را تغییر دهم باورهای نویافته را بیشتر کنم اعتقادم و اعتمادم را به راهی که هستم قوی تر کنم ایمانم به خداوندی که درک کردم و سپردم بیشتر میشود مفهوم ایمان برایم یعنی اجازه دهم خواست و قدرت خداوند بر من و زندگیم جاری شود و با شهامت باشم کاوشگر باشم ترسها را بها ندهم .....

[Hoseyn.t]

ترکیب ایمان و امید ، نیروی محرکی در جهت هدف اصلی است ، چه این هدف ، هدف اصلی برنامه باشد چه هدف از زندگی کردن ، ایمان داشتن ، انگیزه ای برای تلاش و کوشش است ،
ایمان قدرت آن را میدهد که آزادانه زندگی کنم
ایمان دارم که من بهبود پیدا میکنم

[کاظم]

باسلام ادب احترام 

ایمان داشتن در یک کلمه اینه که ترس نداشتن ولی اعتیاد ما باعث ترس و نا امیدی و یاس در ما ایجاد کرد ایمان درونی من رفته رفته کم رنگ شد بعد از شناخت بیماری اعتیاد و داشتن تمایل به روند پیشرفت بهبودی متوجه شدم لازمه این اصول یکیش داشتن ایمان قوی یعنی من هر اتفاق نا هنجار ناسازگار با روحیات من افتاد با من ترس نداشته باشم و با ایمانی قوی ومحکم بتوانم حل کنم نه اینکه فرار کنم  پس داشتن ایمان وجود منو شفاف و روشن نگه میداره وباعث تقویت بعقیقه اصول روحانی دیگز درمن میشود 


باتشکر فراوان

[Mohsen.d]

در ابتدا، مردد، شاهد بهبودی اعضا دیگر بودم. به مرور متوجه تغییرات در وجود خود شدم و ایمان شکل گرفت. وقتی اساسی ترین نقص هایم کمرنگتر شد، ایمان من هم به کارایی این برنامه راسخ تر گردید.

[s.mojtaba]

ایمان من زمانی بوجود می آید که من در مورد یک موضوعی به نتیجه برسم و آن را باور کنم . ایمان من بعد باور شکل میگیرد. 

در قدم دوم من به باور میرسم که خداوند میتواند مرا در بهبودی حمایت و کمک کند و در قدم سوم باور من تبدیل به ایمان میشود. 

ایمان من یک شبه حاصل نخواهد شد و مستلزم طی یک فرآیند است. موقعی که من ایمان بیاورم آرامش درونیحاصل میشود .

ایمان کمک میکند کمبود های اخلاقی خودم را برطرف کنم و آمادگی پیدا کنم تا قدم هشت و نه را با صداقت کامل کار کنم .

[کاویان]

اصل ایمان نیز یک فرآیند است که از گذشته با ما بوده است ولی با اعتیاد فعال روز به روز کمرنگش کردیم ، با ورود به معتادان گمنام و آشنایی و کارکرد قدم ها ، این اصل در زندگی ما رنگ و روی تازه ای به خود گرفت و روز به روز نسبت به آن احساس بهتری پیدا کردیم .