امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قدم اول سوال 46 : من هنوز به چه دست آویز یا بهانه ای چسبیده ام ؟
#1
امروز نیز می شود که در بهبودیمان ، دچار بهانه و دست آویز شویم ، اگر نتوانیم از هرگونه دست آویز یا راه های گریز دست برداریم ، ارکان بهبودی مان در خطر خواهد بود ، دست برنداشتن از راه های گریز ما را از منافعی که این برنامه دارد ، محروم می کند . با تسلیم شدن خود را از شر تمام راه های گریز خلاص می کنیم . فقط و فقط پس از آن است که کمک به ما برای بهبودی از بیماری اعتیاد ، میسر می شود.
پاسخ
#2
معمولا پس از گذشت مدتها از پاکی ، بدنبال هیچگونه دست آویزی نیستم ، اما بیماری اعتیاد توجیهی شده برای پوشاندن برخی از معایبم که هنوز به آنها وابسته هستم
پاسخ
#3
بله امروز هم میشود دست اویزهایی داشت اما با کارکرد روزانه قدم یک در زندگی دست اویزی نمانده چرا چون بین مرگ مواد مخدر و زندگی حق انتخاب به
من داده شد من به مرور که در برنامه ماندم لذت زندگی جزی از بشریت خدمت را چشیدم و حق انتخابم را دادم به زندگی پر از ارامشم

و دست اویزی برای مصرف ندارم چون عاجز بودن اشفتگی زندگی برایم کافیست و دیگر نیازی به زندگی به روال مواد مخدر ندارم ...............
پاسخ
#4
بله.من امروز هنوز هم دست آویز ها به دنبالم هستند.ولی با کارکرد قدم و مشورت با راهنما به آنها بها نمیدم و سعی میکنم افکار منفی و مخرب خود را به جهت دیگر سوق دهم
پاسخ
#5
امروزه باشناخت بیماری زمانی که احساسات وافکارسمج منوتحت تاثیرقراربده وبه اون افکارخوراک بدم وبهابدم وفکرلذت باشم وبه عواقبش فکرنکنم دنبال بهانه ودست اویزمیگردم برای اقدام وعمل که یکبارمشکل سازنیست درصورتی که بیماری ماسیری ناپذیره زمانی که بهانه میارم برای انحام کارم واقعاداشته هاموفراموش میکنم به خودم مجوزمیدم که خلع دارم ومبتونم اون خلع روازبیرون بایه چیزی پرش کنم بی مسولیتی میادسراغم بی تفاوتی میادسراغم من امروزه باشناخت بیماری وآگاهی که نسبت به بیماری دارم باهاش مبجنگم باراهنمامشورت میکنم اقرارمیکنم
پاسخ
#6
من به واسطه بيماريم دنبال بهانه هستم و به دنبال بهانه ، دستاويز هم هست و من را آزار ميدهد. من هم زمانهاى كه روى نوار بيماريم هستم يعنى دارم دنبال بهانه و دستاويز مى گردم يعنى دنبال هواى نفس يعنى مقايسه كردن يعنى جنگ كردن . اوايل من بهانه و دستاويز ام اين بود كه اگر براى پدر و مادرم اتفاقى بيفتد يا اگر خبر بدى بشنوم يا اگر زندگى براى من خوب نباشد من لغزش ميكنم يا از اين نقصم استفاده ميكنم كه در كل همه از بيمارى من بود.
پاسخ
#7
سلام
هر چیزی که پل ارتباطی بین من و زندگی اعتیاد بار باشد دست اویز محسوب میشود مثل حضور فزیکی در جلسات و استفاده از نواقص اخلاقی و رفتارهای از این قبیل
پاسخ
#8
من دیگردنبال بهانه ودستاویزنمی باشم من خودراتسلیم برنامه معتادان گمنام کرده ام ودیگردنبال هیچگونه بهانه نمیگردم
پاسخ
#9
امروز هم میشود که من دربهبودیم دچار دستاویز شوم مثال همیشه این توقع دارم که برای امروز خانواده ام مرا با چند سال پاکی درک نمیکنند وچرا به من توجه ندارند واینکه امروزدرجلسات سر خودم را با راهنمایم ودوستان هم قدمی یا ره جویانم گرم کنم وبه طور نمونه دیر به منزل میروم وباعث آزار خانواده ام میشوم واز همه مهمتر خدمت به خانواده نمیکنم برای تغییر احساساتم وبالانس کردن حال خود کفش ولباس نو میپوشم وبه مسافرتهای مجردی میروم درصورتی که خانواده ام بیشتر به این چیزها نیاز دارند بزرگترین ضعف من سو استفاده است
پاسخ
#10
امروز با دیدن شرایط بهبودی دیگر هیچ بهانه و دستاویزی ندارم. امروز به این درک رسیدم که تمام اتفاقاتی که می افتد خواست خداوند بوده و من نمیتوانم در آن نقشی داشته باشم . مرگ عزیزانم ، شکست در رابطه ای عاطفی و عشقی ، اخراج از محل کار ، به اوج رسیدن و یا سقوط کردن ، ثروتمند شدن یا فقیر شدن ،  هیچکدام از این موارد نمیتواند برای من دستاویزی شود تا من به دوران گذشته برگردم.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان