اصل خدامحوری

[Admin1]

به تدریج وقتی بیشتر از خودمحوری ، خدامحور میشویم ، نومیدی ما به امید تبدیل میشود.

این رابطه همان طور که در کتاب ما بیان شده ، در طول زمان به وجود میآید: «به تدریج خدامحورتر میشویم . » هر چه بیشتر و بیشتر به نیروی برتر خود اتکا میکنیم ، کشمکشهای زندگی دیگر ما را به سوی دریای نومیدی نمیکشاند . هر چه بیشتر بر خداوند تمرکز میکنیم ، بر خود کمتر تمرکز میکنیم.

به نیروی برتر خود اتکا میکنم . میپذیرم که صرف نظر از آنچه اتفاق میافتد ، نیروی برتر منابعی را برای تحمل آن برای من فراهم میکند.

[Niko_a]

من خودمحورم با خدامحور دشمنم یعنی زمانیکه محور دنیا میشوم دیگر خوب نمشنوم تشخیصم را از دست میدهم فکرم را بکر میدانم خودخواهی و غرور و منیت مسیر بهبودی را بر من سد میکند اما میتوانم وارد برنامه شدم رعایت اصول را شروع کنم قدم کار کنم و متوجه شوم خودمحوری مرا به سمت انزوا و اشفتگی میکشاند خدامحوری امیدم را بیشتر میکند و من با کارکرد قدم 4 خدامحور باشم با راحتی تمام خانه تکانی درونم را انجام میدهم چرا که امید پیدا میکنم درون من جای خداوند است نه رنجش کینه درد نفرت خدامحوری مرا به سمت ارامش و اسایش رهنمون میسازد ....

[s.mojtaba]

تجربه شخصی من : ریشه تمام خودمحوری های من از ترس است. جایی که من اجازه ندهم خدا وارد زندگی من شود خود خواه هستم . تجربه به من نشان داده که نقطه مقابل

خودمحوری خدامحوری است و هر زمان که تمایل داشته باشم تا ترس هایم از بین برود و تا کمرنگ شود باید خدامحور شوم .

[رضا]

راستش رو بخواهید من که خدامحوری را هنوز درک نکرده ام
اما خودمحوری را خوب فهمیدم زمانهایی که به هیچ کس گوش نمیدهم و صبر نمیکنم و یکسری اعمال را انجام میدهم که پس از آن ناراحت میشوم و عذاب وجدان میگیرم

[کاویان]

در تمام امور زندگی و در راستای اصول روحانی معتادان گمنام ، خدا محوری را به جای خودمحوری جایگزین می نمائیم . در گذشته و در حال حاضر در بسیاری از موارد با خودمحوری به

مشکلات زیادی برخورد کرده و می نمائیم . وقتی قدم دوم و سوم خوبی کار کرده باشیم ، خدا محوری را جایگزین خودمحوری نموده و در فرآیند بهبودی بهتر می توانیم به جلو حرکت

نمائیم .