اصل تصمیم گیری

[Admin1]

به خاطر بسپارید که ما... در نهایت در قبال بهبودی و تصمیمهای خود مسئول هستیم.

اکثر ما با انتخابهایی روبرو میشویم که بهبودی ما را با چالش مواجه میسازد. مثلاً اگر خود را دچار درد جسمی شدید مییابیم، باید تصمیم بگیریم آیا از دارو استفاده کنیم یا خیر. باید درباره شدت درد با خود بسیار صادق باشیم، با پزشک درباره اعتیاد و بهبودی خود صداقت داشته باشیم و با راهنمای خود نیز صادق باشیم. اما در نهایت خود تصمیم میگیریم، زیرا این ما هستیم که باید با عواقب این تصمیم زندگی کنیم. 

چالش رایج دیگر، تصمیمگیری درباره شرکت یا عدم شرکت در یک مهمانی است که درآن مشروبات الکلی سرو میشود . دوباره باید وضعیت روحانی خود را در نظر بگیریم . اگر کسی که از بهبودی ما حمایت میکند در این مهمانی حضور داشته باشد ، خیلی بهتر است. اما اگر در رویارویی با این چالش احساس ناتوانی میکنیم ، احتمالاً باید از دعوت مزبور صرف نظر کنیم. امروز میدانیم حفظ بهبودی ما از حفظ آبرو مهمتر است.

وقتی با تصمیمی روبرو میشوم که بهبودیام را با چالش مواجه میسازد، قبل از تصمیمگیری با تمام منابعی که در اختیار دارم، مشورت میکنم.

[Niko_a]

قشنگترین قسمت برنامه و قدمها این است که توانایی های ما برمیگرددو به ما حق انتخاب داده میشود و جزیی از بشریت میشویم و ما که تا به امروز قدرت تصمیم گیری نداشتیم مواد و دیگران برایمان تصمیم میگرفتنند و ما خود شروع میکنیم به تصمیم گیری در امور خود تصمیم گیری اقدام و عمل میخواهد و برنامه به ما ابزار انرا هم داده (فقط برای امروز برنامه ای خواهم داشت و سعی خواهم کرد انرا به بهترین شکل ممکن انجام دهم )مشورت و اعتماد به یک شخص(راهنما ) میتواند در تصمیمات به ما یاری رساند ....

[Mohsen.d]

وقتی شروع به تصمیمگیری در مورد خودم کردم، اعتمادبنفسم افزایش یافت و بسوی استقلال حرکت کردم. دیگر مسول اعمال اطرافیانم نبودم.

[ali h]

هرگاه من دردوراهى قرارگرفتم بااصل مشورت توانستم باتصميم درست ازدوراهى وسردرگمى درامدم وحق انتخاب داشتم وهركارى كه الان مي خواهم انجام دهم اول مشاركت ميكنم وبعدمشورت ميگيرم بعد اصل روحانى تصميم درست را به اجرا ميگذارم

[کاویان]

در گذشته ، هیچ گاه در مورد تصمیم گیری های مهم و شاید غیر مهم زندگی خود مشورت نمی کردیم و در اکثر مواقع این تصمیمات باعث بوجود آمدن مشکلات عظیمی در زندگی ما می شد ، که اثرات آنها سالیان درازی در زندگی ما نمایان بود .

با ورود به انجمن و کارکرد قدم ها ، گرفتنم راهنما و مشورت با دوستان بهبودی ، کم کم عادت های خودمحوری گذشته خود را کنار می گذاریم ، و تصمیم گیری های خود را بر مبنای اصل مشورت قرار می دهیم و باعث ، رفع بسیاری از مشکلات ما در طول زندگی خواهد شد .

[s.mojtaba]

تجربه شخصی من : تصمیم گیری اصلی است که مسئولت آن متوجه شخص خودم است و کسی در آن دخیل نیست . تصمیم گیری زمانی اتفاق می افتد که من قرار است اقدام

کنم و مشورت ها و فکر هایم را در مورد آن موضوع کرده ام . ممکن است در تصمیم گیری ها اشتباه کنم و شکست بخورم ، این موضوع نبایست مرا از هدفی که دارم دور کند . من

میتوانم تصمیمات متعددی برای انجام یک کار بگیرم و این امر هیچ اشکالی ندارد ، مثلاً من بارها و بارها تصمیم به ترک مصرف گرفتم و بارها مشورت و فکر کردم و نهایتاً به اینجا

رسیدم که انجمن معتادان گمنام بهترین راه حل برای پاک ماندن است.

[Hoseyn.t]

تصمیمات من بیشتر حول محور لحظه و نشات گرفته از حال لخظه ای که در تحریک موضوعی بود ، سالها برایم تصمیم گرفتن چه خانواده ، مخل کار و حتی اجتماع و هیچ گاه فرصت استقلال فکری را پیدا نکردم ، و هر گاه که خودم تصمیم میگرفتم چون تجربه زندگی کردن را نداشتم تصور میکردم که کار صحبحی میکنم ، اما امروزه فرصت تجربه کردن را هم به خود و هم به دیگران را میدهم تا بتوانند با استفاده از تجارب بهترین تصمبم ها را لگیرند