امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اصل زبان همدردی
#1
فرد معتاد از ابتدا به همان میزان احساس همدردی دست مییابد که هر فردی بدان نیاز دارد تا خود را متقاعد کند که میتواند با الگو گرفتن از افرادی که سالهای بسیاری در بهبودی به سر بردهاند، پاک بماند .

وقتی زبان همدردی را درک میکنیم و به این زبان صحبت میکنیم ، همه احساس همدردی مورد نیاز خود را به دست میآوریم . برای درک این زبان ویژه ، با قلب خود گوش میدهیم .

زبان همدردی از کلمات استفاده نمیکند ؛ بیشتر از اینکه بیان کند، احساس میکند . موعظه یا سخنرانی نمیکند، بلکه گوش میدهد . میتواند با روح معتادی دیگر بدون بیان هیچ کلمهای ارتباط برقرار کند و آن را لمس کند.

با قلب خود گوش میدهم . هر روزی که سپری میشود ، در زبان همدردی روانتر میشوم .
پاسخ
#2
وقتی صحبت میکردم، اعضا ساکت بودند. متوجه شدم که حرفهای مرا میفهمند.
پاسخ
#3
تساوی در مشارکت و یک گویش ساده و معطوف به بیماری اعتیاد و بهبودی در فرم تجربه گویی نداشتن نگاه از بالا به پایین که نشان دهنده این است که برنامه روزانه دنباتل میشود احترام به اعتماد بنفس متقابل و در نهایت احترام احترام احترام ...
پاسخ
#4
وقتی به مشارکتهای دوستان بهبودی گوش میدهم متوجه می شوم که بهم نزدیک هستیم ودردهایمان تقریبن بهم نزدیک هستیم وهمه از یک چیز رنج میبریم همان مصرف موادمخدر ووقتی من هم ازدردهای خودمی گویم متوجه احساس همدردی انهابرایم مشخص می شودوهمه به یک زبان باهم صحبت می کنندوزبان همدردی درهمه یکسان هست
پاسخ
#5
ربان همدردی و مهربانی ، همان زبان و جملاتی است که در اولین روزهای ورود به جلسات معتادان گمنام شنیدم . با دادن امید و شنیدن مشارکت های آنها با آنها احساس همسانی و همدردی نمودم و فهمیدم که تنها نیستم .

صحبت های یک همدرد بیشتر از هر شخص دیگری می تواند به من کمک کند و در نتیجه زبان همدردی ، را باید برای تازه واردین به کار ببرم . همانطور که برای من به کار برده شد.
پاسخ
#6
نظر شخصی من : زبان همدردی برای افراد متفاوت است . مثلا : زبان همدردی با تازه وارد سکوت و گوش دادن به حرفهای اوست . یک تازه وارد نیاز دارد تا احساساتی که در آن چند روز

اول پاکی دارد بیان کند و فارغ از نا آگاهی فقط دوست دارد که حرف بزند نه اینکه بشنود . او نیاز به تایید ندارد فقط یک جفت گوش شنوا میخواهد که به حرفهایش گوش کند . اما

 دوستی که مدتی از پاکیش میگذرد ، در مورد خطا ، اشتباه ، خسارت و حتی موفقیت ها و شکست هایش حرف میزند . انجا زبان همدردی من تغییر میکند و من با آن دوست ابراز

همدردی میکنم ، تجربه ام را در اختیارش میگذارم و برایش وقت میگذارم . ما همگی نیازمند زبان همدردی هستیم که آرام شویم .
پاسخ
#7
دیشب در یک جلسه شرکت داشتم که یک تازه وارد کنار من نشسته بود و توی ترک فیزیکی بود حسابی درد داشت و خجالت میکشد پاهایش را دراز کند و من برای اینکه دوست تازه وارد راحت باشه پاهام رو دراز کردم که اونم احساس راحتی کنه و جالبتر اینکه یک عضو قدیمی دیگه هم کنار من بود که تا حالا ندیده بودم تو جلسه پاهاش رو دراز کنه اونم لم داد و پاهاش رو دراز کرد وقتی دوست تازه وارد این صحنه رو دید راحت شد و احساس امنیت کرد و راحتر نشست، خیلی وقتها همدردی نیاز به حرف زدن نداره و فقط تو عمل و قلب انسان نمود پیدا میکنه.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان