قدم دوازدهم سوال 1 : تجربه کلی که از کارکرد قدم ها بدست آورده ام چیست؟

[Admin1]

خرابی های زندگی گذشته ما باعث شد که به معتادان گمنام بیاییم و تنها انتظاری که نداشتیم بیداری روحانی بود ، ما فقط و فقط می خواستیم دیگر درد نکشیم .

قدم ها ، ما را به طرف بیداری روحانی هدایت می کنند . این بیداری ، با تغییراتی که در زندگی ما پدید می آید به وضوح قابل رویت است . تغییرات پیش آمده ، به ما امکان بهتری می دهند که بتوانیم اصول روحانی را در زندگی خود پیاده کنیم و پیام بهبودی و امید را به معتادی که هنوز در عذاب است برسانیم . در صورتی که ما اصول پیام خود را در زندگی رعایت نکنیم ، پیام مان بی معنا خواهد بود . وقتی ما مطابق اصول برنامه زندگی می کنیم ، اعمال و زندگی ما به مراتب بیشتر از کلمات و نشریات مان به آن معنا می دهد .

[s.mojtaba]

در هر قدم تأثیرات و آگاهی جدیدی نسبت به آن قدم پیدا کردم و همین امر ، مرا رو به جلو و به کارکرد قدم بعدی رهنمون کرد . تجربه باعث شد درک جدیدی از خودم ، بیماریم و نیروی

برترم پیدا کنم . همچنین باعث شد در هر قدم تمایل من برای ادامه دادن و به جلو حرکت کردن بیشتر شود . تجربه موجب شد به واقعبت های خودم روبه رو شوم .

[admin2]

تجربه کلی من اینکه روابطم با خودم و دیگران و خداوند خوب و سالم باشد و از خودم و روابطم و برنامه مراقبت کنم تا پیامی باشد برای دیگر عزیزان که طالب بهبودی هستند

[کاویان]

با کارکرد هر قدم شناخت بهتری از خود و بیماری اعتیاد و چگونگی مراقبت از بهبودیم پیدا کردم ، با کارکرد قدم های 12 گانه معتادان گمنام ، ابزاری قدرتمند در مقابل بیماری اعتیاد

که سالیان درازی اسیر آن بودم ، بدست آوردم ، خواست و اراده خداوند را پذیرا شدم و سپاسگزاری از او برای اهدای هدیه بزرگ پاکی به من ، و مسئولیتی که در قبال سایر

همدردهایم دارم ، برای پیام رسانی و فرصت زندگی بدون مصرف هیچ گونه ماده مخدر ، با کارکرد هر قدم گام های بزرگی در زندگی روزمره خود برداشتم و زندگی با اصول انجمن

باعث رشد روز افزون برای من شد ، رشد از لحاظ بهبودی ، رشد در محیط کار و اجتماع ، با به کار گیری قدم های NA در زندگی روز به روز محکم تر در مقابل بیماری اعتیاد حرکت می

کنم و از هیچ چیز واهمه ندارم .

[محمد -RSH]

با كار كرد قدمها توانستم خودم را بشناسم بيماريم را بشناسم و راههاى مقابل با ان را بتوانم بشناسم اينكه اقرار كنم در مقابل بيماريم عاجزانه زندگى كنم در همه امور مشورت كنم خود محورى نكنم و خدامحورانه زندگى كنم نواقصم را اقرا كنم تا به تعادل برسم و همه اينها رو انجام بدم به صورت دقيق با تراز نامه گرفتن تا ديگر خسارت نزنم و با كاركرد اين موردها رابطه ام با خداوند اگاهانه تر و نزديك تر شود تا به بيدارى روحانى برسم

[Niko_a]

با معقوله ای به نام صداقت بهتر اشنا شدم و خو گرفتم با جنبه های بیماریم اشنا شدم با معقوله ای به نام وسوسه انکار مقایسه مشورت کردن اشنا شدم که برایم وسیله ای بود به رسیدن اعتماد و ایمان نویافته متوجه شدم عادات خودمحورانه جه بلایی میتواند سرم بیا ورد قدم سوم متوجه شدم سهم من جیست و سپردن به خداوند و میل و اراده من ه قدر مخرب میباشد و میل و اراده خداوند برایم صلح درونی میاورد و قدمهای بعدی با جگونگی دقیق خود اشنا شدم و پذیرفتم فقط دنبال نقش خودم باشم از بی ملاحظگی دست بردارم و اینکه در شش قدم اول متوجه شدم و باور اوردم جه کسی بواسطه بیماری و مواد بودم و شش قدم بعدی را هم با علاقه فراوان کار کردم تا ببینم جه کسی میخواهم شوم نتیجه قدمها عشق ارامش برایم بود و عضو موجه و مسول در جامعه ....

[Hoseyn.t]

میشود پاک ماند ، با بکارگیری چگونگی عملکرد میتوان تغییر کرد و سپس بهبودی پیدا کرد ، با تمرین روزانه میتوان این اصول را در تمام مراحل زندگی به اجرا درآورد ، با تغییر رفتار ، گفتار و کردار میتوان تولید جاذبه کرد ، قطعا میشود زندگی مرد و فرصت زندگی کردن را به دیگران داد

[ali h]

وقتی شروع به کارکردقدمها کردم زندکی من شروع به تغیرکرددرهرقدم رشدخوبی درخوددیدم یادگرفتم اصول روحانی درستکاری رابه اجرابگذارم وشروع به مراقبت ازخودودیگران کنم پیام امیدرا بدهم که شماهم می توانید پاک بمانید