مفهوم نهم سوال 4 : شما چه موقع می فهمید که وقت آن است بر خلاف تصمیم اکثریت صحبت کنید؟

[Admin1]

مفهوم نهم سوال 4 : شما چه موقع می فهمید که وقت آن است بر خلاف تصمیم اکثریت صحبت کنید ؟ و چه وقت باید تصمیمی را بپذیرید و تسلیم وجدان گروه گردید ؟

بیان وجدان شخصی در گروه ، پایه و اساس وجدان گروهی است . بدون آن ، ما در برابر راهنمائی خداوند مهربان که مرجع نهائی ما است سد گذاری می کنیم .

وقتی تعداد کمی از اعضاء به نظر یا موضعی که بسیاری از آن حمایت می کنند اعتراض دارند ، هیات های خدماتی یا کمیته ما باید با دیده احترام و برسی دقیق با این مسئله روبرو شود .

اطلاعات و نظراتی که از طرف عده کمی ارائه می گردد ممکن است ما را از اشتباه خطرناکی نجات دهد و حتی ممکن است ما را به افق های جدید خدماتی که قبلا فکرش را هم نمی کرده ایم رهنمون سازد تا بتوانیم بهتر و موثرتر از همیشه هدف اولیه انجمن خود را به انجام برسانیم .

به خاطر اعضایی که در آینده به ما ملحق می شوند ، گروه ها ، هیات های خدماتی و کمیته های ما باید همیشه تمامی نقطه نظرات را در تصمیم گیری های خود در نظر داشته باشند .

[s.mojtaba]

این مفهوم به ما نمی گوید که یک مخالف یا ساز ناهمگون دائمی باشیم و به هر چه که اکثریت با آن موافق است ، اعتراض کنیم بلکه به ما می گوید مسئول هستیم که افکار و وجدانمان را با دیگر اعضاء در

میان بگذاریم و به وقتش موضع و موقعیت خود را تشریح کنیم و با همان دقت نیز به موضع و موقعیت دیگران توجه داشته باشیم . در صورت تصویب یک برنامه با حداقل رأی وجدان ، کمیته لازم است هرگاه که

پیشنهادی با کمترین اتفاق آراء تأیید می شود ،  از کسانی که رأی مخالف داده اند ، درخواست می کند که دلیل مخالفت خود را شفاهی یا کتبی اعلام کنند و اگر آن تصمیم بعداً نیاز به اصلاح داشته باشد ، 

عقاید این اقلیت ها ممکن است در کمک به طرح جدید خدماتی ارزشمند واقع گردد .

[کاویان]

وقتی در هنگام تصمیم گیری ، مطمئن هستیم که اشتباه می باشد ، سعی می کنیم تا گروه و بدنه خدماتی را از دانسته های خود آگاه کنیم و نقطه نظرات خود را به صورت کاملا

شفاف و قابل درک برای همگان بیان می کنیم و اصول انجمن را یادآوری می نمائیم . ما تمام تلاش خود را ارائه می دهیم ، اگر وجدان گروه متقاعد نگردید ، و تصمیمی گیری بر خلاف

نظر ما شکل گرفت ، آنگاه به رای وجدان شکل گرفته شده احترام می گذاریم و تسلیم وجدان شکل گرفته می شویم و فرصت می دهیم تا گروه بعدا متوجه تصمیم اشتباه خود بشود.

[ali h]

هرگاه وقتی درتصمیمی شرکت کنم ومتوجه اشتباه شوم بادلایل خود ان گروه را مطالعه می کنم
و اگاهی که دارم دراختیار گروه می گذارم و سهم خودرا انجام می دهم ولی
دربعضی مواقع گروه نمی خواهد از تجربه من استفاده کند و به راحتی ازنقطه نظر من می گذرد و
به صدای تنهای من گوش نمی دهد انوقت هست که من از روبروی گروه کنار رفته و احترام به رای وجدان
گرفته شده می گذارم و اجازه می دهم که گروه هم اشتباه کند