امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قدم دوم سوال 34 : چرا داشتن یک فکر بسته برای بهبودی من ضرر دارد ؟
#1
در قدم دوم ما روی روشن بینی ، تمایل ، ایمان ، اعتماد و فروتنی تمرکز می کنیم .

اصل روشن بینی که در قدم دوم پیدا می کنیم ، بر اثر درک این مسئله است که به تنهایی نمی توانیم بهبود یابیم و به کمک احتیاج داریم .
پاسخ
#2
فکر بسته ، و افکار قالبی و یا تعصبات نابجا ، فرصت رشد کردن را از من میگیره
امروزه خیلی سعی میکنم که فقط به آن چیزی که خودم میدونم اکتفا نکنم اما نسبت به شرایط از خودم مقاومت نشان میدهم
اگر در بهبودی باشم که فکر بسته ندارم اما اگر آنروز درگیر بیماری باشم ....... ولی الان مدتهاست که کلا سعی میکنم که نسبت به هر موضوعی فکر بسته نداشته باشم
پاسخ
#3
فکر بسته من را انسانی کوته بین کرده بودواجازه نمیداد که من از دیگران هیچ نوع کمک وراه جدیدی را امتحان کنم اینکه من سالها به خاطر بیماریم فکر وافکارم بسته بود وباعث لطمه زدن به خودم ودیگران میشد ی فکر بسته اجازه نمیدهد که از زاویه بهتر به زندگی نگاه کنم ی فکر بسته همان جهل ونادانی من است که از انکار میاید
پاسخ
#4
برای اینکه مرا وارد خودمحوری و تک روی میکنه .من پذیرفتم که بیمار هستم و در قدم دوم فهمیدم تنها با مشورت کردن جلسه و یک نفر که بهش اعتماد دارم پیش برم.و با روشن بینی و کنار گذاشتن تعصبات بی جا میتوانم بهبود یابم
پاسخ
#5
سلام
فکر بسته مثل یه مغازه بسته میمونه نه چیزی میشه فروخت نه چیزی میشه خرید بس برای بهبودی نمیشه فکر بسته داشت چون کسی از افکار من خبر نخواهد داشت تا مرا راهنمایی کند ومن حتی نمیتوانم افکار جدیدی که باعث بهبود من میشود را وارد زندگیم بکنم
پاسخ
#6
يك فكر بسته مثل يك قوطى در بسته است كه نه چيزى ميشود داخلش ريخت ونه ميشود از داخل آن چيزى برداشت،امروز من بايد دريچه ى افكارم را باز كنم تا به اشتباهات خود پى ببرم ،نبايد روى يك رنجش يا يك نقص تمركز كنم و به فكر انتقام باشم يا چيزهاى شبيه اينها،امروز اگر من بخواهم بهبودى داشته باشم بايد روشن بينانه و با يك فكر باز حركت كنم ،نبايد خودم را در تسخير بيماريم قرار دهم ،بايد اقرار كنم-مساركت كنم-با راهنمايم در ارتباط باشم واز خداوند درخواست كمك كنم.
پاسخ
#7
فکربسته تمام افکارمن را محدودمی کندواجازه روشد به من نمیدهدومن همیشه درحال درجا زدن هستم وهرگزرشدنمیکنم وباعث برهم خوردن تمام امورزندگی من میشود ولی هرگاه افکار خودراباز نگه داشتم توانستم رشد کنم وبکله خوداعتمادنکردن وبااصول روحانی مشورت واجازه دهم که ازتجربیات دیگران استفاده کنم واعتمادکردن بیک نفر بنام راهنما وازتجربه ان وستفاده کنم وحضورمرتب درجلسه واستفاده کردن ازتجربه دیگران وباباورهای جدید وتغیردررفتار وکفتار میتوانم زتدگی بهتری تجربه کنم
پاسخ
#8
فکر بسته یک مسیر را انتخاب میکند مسیری اشنا (مصرف مواد مخدر )یک فکر بسته و تونلی معطوف به یک قسمت که اگر فکرمان را بسته نکه داریم دید ما محدود و منفی میشود یعنی فکرمان به سمت اگاهی بسته میشود اگاهی نداشتن یعنی عود بیماری و زندگی به روال بیماری و فکر بسته اجازه رشد و پیشرفت را میگیرد ...
پاسخ
#9
زمانی که دریچه افکاربسته باشه پیام دریافت نمیکنیم وفکربسته تمام کارهاش ازروی احساس وتوهم وتصورات باطله فکربسته مثل یه بسته ای ای میمونه که هنوزبازنشده ببینی چی درونشه وهربسته ای تابازنشودمحتوای ان معلوم نمیشود
پاسخ
#10
چون بسته بودن دریچه افکار دوباره برای من همان اشتغال فکری سابق را به همرا آورد . داشتن یک فکر بسته یعنی عدم پذیرش و روشن بینی . وقتی این 

اصل را کنار بگذارم دیگر کمک نمیگیرم و از روی بیماریم عمل میکنم . فکر بسته مرا خودمحور و خودخواه میکند و من فقط جلوی پای خود را میبینم . فکر بسته 

مرا دچار ترس میکند و وقتی ترس داشته باشم تمایلی به انجام کار در راستای بهبودی و رشد ندارم . فکر بسته مرا دچار یاس و ناامیدی میکند و پذیرش را از

 من میگیرد.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان