امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قدم دوم سوال 42 : چه ترس هایی دارم که سد راه اعتماد من است ؟
#1
تمرین اصل روحانی اعتماد نیاز به غلبه بر ترس مان در مورد فرآیند برگشت سلامت عقل دارد . حتی اگر مدت کوتاهی است پاک هستیم ، احتمالا تجارب دردآوری را در رشدمان در بهبودی داشته ایم و ممکن است بترسیم که دردهای بیشتری در راه باشد. به نوعی هم این مسئله درست است . برای اینکه دردهای بیشتری در راه است ، اما هیچ یک از آن ها بیش از حد تحمل ما نیست و نیازی نیست که آن ها را به تنهایی تحمل کنیم .
پاسخ
#2
امروزه زیاد با اعتماد کردن مشکلی ندارم (البته پس از سالها)
اعتماد میبایست شرایط خواص خودشو داشته باشه

یعنی من به یک راهنما اعتماد میکنم و ویژگی راهنما این است که من را باور دارد و میخواهد در بهبودی به من کمک کند ،
در غیر این صورت اعتماد کردن اشتباه است
پاسخ
#3
باور ها و اعتقادات گذشته باعث میشود من دیرتر ایمان بیاورم ولی باور دارم به مرور و با صبر هر روز ایمانم بیشتر میشود
پاسخ
#4
ترس یکی از ریشه های اصلی بیماری من است .وقتی بعد از سالها مصرف تونستم حتی برای یک روز پاک باشم کمی ارام شدم و فهمیدم باید صبر کنم .کسی که منو باور دارد اعتماد میکنم اعتماد یک فرایند زیباست که با گذشت زمان حاصل میشود
پاسخ
#5
سلام
اگر بگویم به برنامه اعتماد کامل دارم دروغ نگفته ام ولی ترسی که دارم ترس اعتماد به خود است که رفتارهای غلط زیادی دارم اما با امیدی که به جلسات و برنامه دارم میتوانم تغیر کنم و ترسهایم را زیر پا بگذارم
پاسخ
#6
هنوز ایمان من کامل نشده بعضی اوقات شک میکنم وترس دارم که چگونه خواهد شد شاید اونطور که من میخواهم نشود ترس از غفلت کردن از بیماریم که باعث میشود که به اصول بی اعتنا وبی تفاوت شوم ترس ازاینکه زندگی کردن با بیماریم عادت شود ترس از رفتارهای غلط دوستان بهبودیم را ازدست دهم وترس از مورد قضاوت قرار گرفتن ترس از دست دادن آرامش امروزم ترس از تنهایی اعتماد کلیدی است که بتواند برترسهایم غلبه کنم وامروز خوب زندگی کنم
پاسخ
#7
ترس از ناشناخته ها و چیزهایی که از آن آگاهی ندارم - ترس از دست دادن لذت ها - ترس از مورد سوء استفاده قرار گرفتن - ترس از شکستن گمنامی - ترس از به خطر افتادن امنیت شغلی و اجتماعی-

ترس از مهار نشدن نواقصم
پاسخ
#8
ترس من از غرور و منیت است که نتوانم در برخی از موارد بر آنها غلبه کنم و باعث خودمحوری من شود و آرامش من در زندگی مختل شود . از خداوند کمک می خواهم تا مرا یاری کند تا فروتنی را تجربه کنم و در راستای خواست و اراده او حرکت کنم .
پاسخ
#9
با سلام...
از روزی که خودم رو شناختم همیشه با اعتماد کردن مشکل داشتم من از اعتمادهایی که در گذشته کردم ضربه خوردم و این مسئله اعتماد کردن رو سخت تر کرده مسئله دیگر اینکه اعتماد با خودش تعهد میاورد و من از تعهد و مسئولیت پس از اعتماد ترس دارم.
خیلی وقتها اعتماد میکنم اما دوست دارم نتیجه مورد دلخواه من باشد اعتماد نوعی سپردن و رها کردن و انجام سهم است ولی من شخصیت کنترل گر دارم و اعتماد رو کنترل میکنم.
اعتماد کردن گاهی با صبر همراه است ولی متاسفانه من صبر ندارم.
اعتماد کردن یعنی روبرو شدن با ناشناخته هایی که بوجود میاید ولی ناشناخته ها برایم تولید ترس میکند و من در باورهای قدیمی خود بیشتر احساس امنیت میکنم.
من ترس از سوءاستفاده دارم که بعد از اعتماد تبدیل به چه شخصیتی میشم.
هر وقت اعتماد کردم و نتیجه نگرفتم میتواند به این معنی باشد که در زمان و مکان و شخص مناسب اشتباه گردم و اصول اعتماد را درست انجام ندادم نه اینکه اعتماد کار نمیکند.از خودم بپرسم چرا راهی که ناشناخته است و امکان موفقیت دارد مرا میترساند ولی راهی که شناخته شده است ولی برایم کار نکرده منجر به شکست شده مرا نمیترساند.
اعتماد آنطرف ترس است.
باید نمیشود را رها کنم و دنبال میشود باشم.

منظور سوال:ترسهای خود را لیست کنم ببینم از چه چیز اعتماد کردن میترسم.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان