امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قدم اول سوال 9:آیا دلایل موجه ولی غیر واقعی برای رفتارهایم آورده ام؟آنها چه بوده اند؟
#1
انکار آن بخش از بیماری است که به ما می گوید بیمار نیستیم . وقتی که ما در مرحله انکار هستیم ، قادر به درک واقعیت اعتیادمان نیستیم و سعی می کنیم تاثییرات آن را به حداقل برسانیم .
پاسخ
#2
از اینجا که همیشه حق با من است ، بین روابطم با همسر ، خانواده و پیرآمون زندگیم ، حق بجانبی بسیار مشهود است ، بطور مثال میگویم اگه رفتار من الان پرخاشگرانه است ، دلیل آن رفتار شماست ، و علت رفتار زشت من ، رفتار شماست که باعث ناراحتی من شدید.
پاسخ
#3
باانداحتن تقصیر در روابط ناسالم به گردن دیگران اینکه کسی مرادرک نکرده یاحتی باتوجیه اینکه من یک بیمارهستم وسرزدن این رفتارهاازمن طبیعی است برای تنبلیم بی انگیزگی وبرای فرارازواقعیت پیش امد خودم رابادیگرمعتادان مقایسه کردم شرایط فعال بودن بیماری وبها دادن به وسوسه هاوافکاری که نیروی منفی دارد دربهبودی یکی از اسانترین راه هابرای اینکه تشخیص دهیم درمرحله ی انکارهستیم یانه
پاسخ
#4
بله-اینکه بعضی اوقات حضورم در جلسات بود که به ظاهر موجع بود برای تداوم بهبودیم اما دلیل بعضی فقط نشان دادن خودم و تایید گرفتن نسبت به دوستان بهبودی و راهنمام بود نه برای بهبودی شخصی ام
پاسخ
#5
سلام.بابت رفتارهایی که انجام میدهم رفتارهای پیرامونم را باعث این خطا و نقص خود میدانم برای هر چیزی ویا هر رفتاری توجیه بهانه میاورم برای مثال اگر زیاد خوابیدم دلیلش شما بودید که بیدار نشدم.اگر کاری انجام ندادم چون شما نخواستید .همیشه نقص های خود را به واسطه رفتار دیگران توجیه میکنم
پاسخ
#6
انکار یکی از شاخصه های بیماریه منه.خود فریبی و دیگر فریبی.برای منافع شخصی خودم.زیر بنای این رفتار ناصداقتی.خودخواهی.و ترس من بوده.مثلا تنبلی من در امور روزانه و بهانه اوردن خستگی .کلاس.سر درد.و....
پاسخ
#7
بله همیشه هراتفاقی می افتاددرزندگیم اگرخوب که خودم انجام دادم ولی اگربدبودخدای چرامن هرگزنمی خواستم رفتارخودراارزیابی کنم وهمیشه حق بجانب من بودچون دوست داشتم دیوارانکار رابغل کنم وکسی راواردحریم انکارخودنمیکردم وازاینکارهمیشه صدمه میدیدم وبارهاازاین کا صدمه خوردم وهرگاه دیوارانکار راخراب کردم وباصداقت برخوردکردم سودش رابرده ام اصول روحانی درزندگی من تآسیرزیادی داردوباعث میشودراه درست کردن زتدگی راپیداکنم
پاسخ
#8
بله - همیشه برای کارهای دلیل می آورم به طوری که نه تنها اطرافیانم را قانع میکنم بلکه جوری عنوان میکنم که خودم هم باورم میشود که دارم درست میگویم.
 
مثلا: جلسه نمیروم و میگویم حوصله ندارم و خسته از کار هستم، راه دور است ، بار معنوی این جلسه کم است . یا  در اداره ضوابط و سلسله مراتب را رعایت نمیکنم و مدام

میگویم کار من درست است ، اینها دلسوزی نمیکنند ، کار اینها اشتباه است . یا  دنبال رابطه میروم و به خودم میگم همسرم جوابگوی من نیست و نسبت به من سرد است و...
پاسخ
#9
بیماری اعتیاد و مصرف مواد مخدرم را به گردن خانواده ام مینداختم و هزاران دلیل موجه برایشان میاوردم که اگر چنان بود چنین نمیشد
ولی امروز میدانم همه اینها غیر واقعی است
پاسخ
#10
هر موقع خطایی از من سر می زند ، بهانه هایی که از طریق بیماری ام به من القا می شود را بیان می کنم ، و تا زمانی که اقرار به آن اشتباه نکنم و درخواست مشورت و راهنمایی نکنم ، بهانه تراشی های من ادامه دار خواهد بود ، در واقع خودم را گول می زنم که به آرامش برسم ولی برعکس آن خواهد شد .
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان