ارسالها: 364
موضوعها: 364
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
1,425
اعتیادمان نهایتا ما را به جایی می رساند که دیگر نمی توانیم طبیعت مشکلات مان را انکار کنیم . همه دروغ ها ، تمام توجیه ها و تصورات باطل ما ، وقتی که با واقعیت زندگی رو در رو می شویم ، کنار می روند و تشخیص می دهیم که بدون هیچ امیدی زندگی می کرده ایم .
ارسالها: 55
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
283
زمانی که زندگیم اشفته شده بودواختیارزندگی ازکنترلم خارج شده بودوتمام کارهام همه ازروی اجباربودوهیچ ثبات عاطفی اخلاقی شخصیتی نداشتم ودردهام ومشکلاتم چندین برابرشده بودوازلحاظ روحی روانی وجسمی خیلی بهم ریخته بودم وزمانی که به یه اگاهی رسیدم که بیماری اعتیاددارم ومشکلم موادمصرفی نبوده
بحران های فکری و روحی و ترس از آینده و تباه شدن خودم و زندگیم بود چرا که من چه با مواد و چه بدون مواد نمی توانستم مثل یک انسان زندگی کنم
ارسالها: 279
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
1,192
13-01-2019, 11:23 AM
(آخرین تغییر در ارسال: 13-01-2019, 04:31 PM توسط Hoseyn.t.)
برای من بحران نبود ، زیرا برای دور زدن بحران راهکارها موجود است ، برای من حوادث و یا حادثه های مختلف ، مثل خود اعتیاد ، نابود شدن سقف «تمام» آرزوهام ، تخلیل رفتن قوای جسمی ، تباهی و.....
بهبودی برای من یک فرصت طلایی بود
ارسالها: 252
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
1,095
ترس ازبه خطرافتادن امنیتهایم یک اجتماعی دومالی سه کاری وووووارتباطهایم وخیلی ازکارهای که بانداشتن ثبات شخصیتیم به خطر افتاده بود ودیگرکسی با من کاری نداشت وسعی میکردن تا می توانستن ازمن دور می شودن ومن درتنهایی خودغرق می شودم انزوا وتنهایی کم کم مرادرخودفرومی بردومن تبدیل به ببم انفجاری میشدم که هرکه جلوی راه من می استاد منفجرش میکردم مهم نبودکی هست مهم این بودکه من به هدف پلیدخودبرسم ولی باشروع قدمها به این باوررسیدم که بایدتغیر کنم تا بتوانم مسیرهای ویرانشده راکم کم درست کنم تا درجاده بهبودی قرارگیرم
ارسالها: 86
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
465
آشفتگی زندگی از تمام جوانب ،امنیتهای مالی ،ظاهری، اجتماعی،عاطفی نداشتن اختیارات.و خستگی و تنهایی و..
ارسالها: 40
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
216
یاس وناامیدی نداشتن انگیزه برای زندگی بی پولی نگاه سرد خانواده ومردم بی اعتمادی خانواده به من ترورهای شخصیتی ترس استفاده کردن از نواقصم انزوا وگوشه گیری خودمحوری وقتی که زیر بار شدید بحران باشم باید مشورت کنم این بیماریم را بشناسم که چه ضررهایی به کار واجتماع وخانواده زدم بی مسئولیتی تنبلی ورویا پردازی را کنار بگذارم وخودم را جدی بگیرم مهمترازهمه این بود که من تسلیم شدن را بلد نبودم وقتی تسلیم واقعی شدم به بهبودی هم روی آوردم
ارسالها: 282
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
1,279
وقتی باور کردم بیمارم کمتر عمل کردم زیاد حرف زدم تزاد درونی پبدا کردم بیهویت شدم وقتی تحت تاثیر نقصم عملکردم یا میکنم بحران به سمتم سرازیر میشود و عملا رندگی اشفته میشود نواقص اعتبارها را حتی امروز هم میتواند از ما بگیرد و باعث خرابی باور خودم به خودم و روابطم با دیگران را قطع میکند.
ارسالها: 59
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
330
سلام
زمانی شده بود که نه میتوانستم کار کنم نه در خانه جایگاهی داشتم و تمام امور از دستم در رفته بود زندگیم شده بود فقط مواد ومواد نواقص اخلاقیم بر من چیره شده بودن وزندگیم غیر قابل کنترل شده بود
ارسالها: 160
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
668
اخراج از سر کار ، از دست دادن همسر و دخترم ، دور شدن از پدر و مادر و عزیزانم