امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قدم چهارم سوال 33 : چه کارهایی برای پوشیده نگه داشتن ترس هایم انجام داده ام؟
#1
دروغ می گوییم ، کلک می زنیم یا دیگران را آزار می دهیم و به آن ها صدمه می رسانیم تا خودمان را حفظ کنیم . ما از تنها شدن می ترسیم بنابراین از دیگران استفاده می کنیم و آن ها را استثمار می کنیم تا از احساس تنهایی ، انزوا و مطرود شدن اجتناب کنیم  و ....
پاسخ
#2
سعی میکنم باگذشته ام زندگی نکنم بیشتر ترسهای من برمیگردد به گذشته . من تظاهر به نترسیدن میکنم و ترسهایم را انکار و سرکوب و یا خفه میکنم خودم رو خونسرد نشون میدم . 

 خودم رو به بی اعتنایی، ندیدن و نشنیدن میزنم سعی میکنم به چیزهای خوب فکرکنم گاهی اوقات سوت میزنم و یا بلند بلند با خودم حرف میزنم و یا آواز میخونم . 

گاهی خودم رو به مریضی میزنم و مظلوم نمایی میکنم و گاهی هم با خشم وعصبانیت جلو میروم . گاهی ادای آدمای شجاع و نترس رو درمیارم و اون ترس رو خیلی کوچیک نشون میدم . 
پاسخ
#3
یکسری ترسها بالا برنده هستند و یکسری ترسها مرا به پایین میکشند زمانیکه احساسات واقعی را نشود بیان کرد به خاطر رضایت دیگران حرف زد (تایید )
زمانیکه فکر میکنیم خداوند نیست ما محوریم و ترس از ترد شدن و تنهایی سراغمان میاید برای ندیدن واقعیت
پاسخ
#4
اول از همه فرار میکنم اگر نتوانم دروغ میگویم
و گاهی پنهان کاری میکنم
پاسخ
#5
خودم رو گول میزنم.عقب نشینی میکنم و فرار میکنم.و ادا در میاورم ماسک میزنم و خود واقعیم را پنهان میکنم
پاسخ
#6
معمولا با دروغگویی و فریبکاری
اابته بستگی به شرایط هم داشت ، گاهی با هوچی گری ، داد و فریاد ، مظلوم نمایی ، خودزنی و کلی کارهای دیگر
کلا چهره منفور بیماری اعتیاد کاملا برای من مشهود شد که رجوع کردم به بهبودی
پاسخ
#7
به دیگران دروغ می گفتم ، به راحتی خود و آنها را فریب می دادم تا به خواسته های خود برسم . و این خود تولید رنجش می کرد .
پاسخ
#8
با سلام....
هیچوقت با ترسهایم برخورد مناسب و منطقی نداشتم اصلا بلد نبودم ترسهایم بپذیرم ، آنها را شناسایی کنم و یک راه حل درست برایشان پیدا کنم.
ترس یک حقیت است و در زندگی من وجود دارد چون انسانم و طبیعی ست که از چیزی بترسم اما روبرو نشدن به آن بسیار ترسناک تر است.
من آدمی مغرور پر مدعا و تظاهر میکنم که از چیزی نمیترسم به همین دلیل برای پوشیده نگه داشتن آنها از انواع و اقسام رفتارهای پوششی استفاده میکنم مثل داد و فریاد کردن برای پاک کردن صورت مسئله ، دست زدن به کارهای احمقانه ، عدم حضور در جمع ، توجیه و بهانه ، نگفتن ترس و ابراز آن ، بی تفاوتی نشان دادن ، حرف زدن زیاد ، سکوت زیاد ، مشورت نکردن ، غیبت و قضاوت ، بدگویی ، فحش و ناسزا ، خوار خفیف کردن خودم ، وعده دادنهای دروغین ، باج دادن ، باج گرفتن و غیره....
اینهمه بدبختی رو به جون میخرم که یک کلام نگویم میترسم. 
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان