ارسالها: 364
موضوعها: 364
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
1,425
دروغ می گوییم ، کلک می زنیم یا دیگران را آزار می دهیم و به آن ها صدمه می رسانیم تا خودمان را حفظ کنیم . ما از تنها شدن می ترسیم بنابراین از دیگران استفاده می کنیم و آن ها را استثمار می کنیم تا از احساس تنهایی ، انزوا و مطرود شدن اجتناب کنیم و ....
ارسالها: 364
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2019
اعتبار:
1,523
سعی میکنم باگذشته ام زندگی نکنم بیشتر ترسهای من برمیگردد به گذشته . من تظاهر به نترسیدن میکنم و ترسهایم را انکار و سرکوب و یا خفه میکنم خودم رو خونسرد نشون میدم .
خودم رو به بی اعتنایی، ندیدن و نشنیدن میزنم سعی میکنم به چیزهای خوب فکرکنم گاهی اوقات سوت میزنم و یا بلند بلند با خودم حرف میزنم و یا آواز میخونم .
گاهی خودم رو به مریضی میزنم و مظلوم نمایی میکنم و گاهی هم با خشم وعصبانیت جلو میروم . گاهی ادای آدمای شجاع و نترس رو درمیارم و اون ترس رو خیلی کوچیک نشون میدم .
ارسالها: 282
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
1,279
یکسری ترسها بالا برنده هستند و یکسری ترسها مرا به پایین میکشند زمانیکه احساسات واقعی را نشود بیان کرد به خاطر رضایت دیگران حرف زد (تایید )
زمانیکه فکر میکنیم خداوند نیست ما محوریم و ترس از ترد شدن و تنهایی سراغمان میاید برای ندیدن واقعیت
ارسالها: 160
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
668
اول از همه فرار میکنم اگر نتوانم دروغ میگویم
و گاهی پنهان کاری میکنم
ارسالها: 86
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
465
خودم رو گول میزنم.عقب نشینی میکنم و فرار میکنم.و ادا در میاورم ماسک میزنم و خود واقعیم را پنهان میکنم
ارسالها: 279
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
1,192
معمولا با دروغگویی و فریبکاری
اابته بستگی به شرایط هم داشت ، گاهی با هوچی گری ، داد و فریاد ، مظلوم نمایی ، خودزنی و کلی کارهای دیگر
کلا چهره منفور بیماری اعتیاد کاملا برای من مشهود شد که رجوع کردم به بهبودی
ارسالها: 365
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2019
اعتبار:
1,532
به دیگران دروغ می گفتم ، به راحتی خود و آنها را فریب می دادم تا به خواسته های خود برسم . و این خود تولید رنجش می کرد .
ارسالها: 270
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2019
اعتبار:
100
با سلام....
هیچوقت با ترسهایم برخورد مناسب و منطقی نداشتم اصلا بلد نبودم ترسهایم بپذیرم ، آنها را شناسایی کنم و یک راه حل درست برایشان پیدا کنم.
ترس یک حقیت است و در زندگی من وجود دارد چون انسانم و طبیعی ست که از چیزی بترسم اما روبرو نشدن به آن بسیار ترسناک تر است.
من آدمی مغرور پر مدعا و تظاهر میکنم که از چیزی نمیترسم به همین دلیل برای پوشیده نگه داشتن آنها از انواع و اقسام رفتارهای پوششی استفاده میکنم مثل داد و فریاد کردن برای پاک کردن صورت مسئله ، دست زدن به کارهای احمقانه ، عدم حضور در جمع ، توجیه و بهانه ، نگفتن ترس و ابراز آن ، بی تفاوتی نشان دادن ، حرف زدن زیاد ، سکوت زیاد ، مشورت نکردن ، غیبت و قضاوت ، بدگویی ، فحش و ناسزا ، خوار خفیف کردن خودم ، وعده دادنهای دروغین ، باج دادن ، باج گرفتن و غیره....
اینهمه بدبختی رو به جون میخرم که یک کلام نگویم میترسم.